سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هر که به مردم خوش گمان گردد، دوستی آنان رابه دست می آورد . [امام علی علیه السلام]
 
پنج شنبه 88 بهمن 22 , ساعت 2:3 عصر

موضوع: برکات و ابتکارات انقلاب اسلامی
تاریخ پخش:  22/11/88


بسم الله الرحمن الرحیم
الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی


عزیزان پای تلویزیون زمانی بحث را گوش می‌دهند که روز 22 بهمن است. پنجشنبه‌ای که 22 بهمن است. شب بحث ما است. بهمن 1388. اینجا هم شکنجه‌گاه شاه بوده که روز 22 بهمن تا دو بعد از ظهر دست شاه و عواملش بوده است، 4 بعد از ظهر دست امت افتاده است. جمعی از عزیزان دبیرستانی هم بازدید آمدند، جز آن روزی که پانصد نفر می‌آیند، گذر ما به شما افتاده است.
1- روز 22 بهمن، یوم الله
خوب مردم ایران این 22 بهمن را ایام الله می‌گویند. کلمه‌ی ایام الله، در قرآن است. یک اصطلاحاتی در سایه‌ی انقلاب در دهان‌ها افتاد که قبلاً نبود. حالا چون 22 بهمن است، البته من نیّتم 22 تا نبوده است. اما نگاه کردم تصادفاً تصادف خوبی شده است. 22 تا نکته به مناسبت 22 بهمن بگویم. کارهایی که نبود و در انقلاب شد. این موضوع بحث ما است: گوشه‌ای از ابتکارات که در انقلاب واقع شد.
اینکه می‌گویند: ایام الله! این کلمه‌ی ایام الله در قرآن است. مسئولش هم حضرت موسی است. آیه‌اش این است. می‌گوید: «وَ ذَکِّرْهُمْ» یعنی تذکر بده، «ذَکِّرْهُمْ»، «هُم» یعنی مردم. «وَ ذَکِّرْهُمْ بِأَیَّامِ اللَّه» (ابراهیم/5) الآن حالا شک کردم «بِأَیَّامِ اللَّه» است یا «أَیَّامِ اللَّه» است. «بِأَیَّامِ اللَّه» است؟ می‌دانید؟ «وَ ذَکِّرْهُمْ بِأَیَّامِ اللَّه» تشکر! آخوند خوب آخوندی است که حافظ قرآن باشد. و من چون حافظ قرآن نیستم، کم می‌آورم. یعنی آخوند خوب‌تر نه اینکه حالا کسی حافظ قرآن نباشد بشود گفت: بد! حالا ایام الله چه روزی است؟ هر روزی که خدا حقی را بالا ببرد. یا هر روزی که خدا باطلی را خفه کند، روز جلوه‌ی حق و روز خفه شدن باطل را «ایام الله» می‌گویند. و 22 بهمن هردو با هم شد. هم اسلام پیروز شد، هم رژیم شاه سقوط کرد.
یک کسی رفت برای قلیانش ذغال بخرد. گفت: ذغال کیلویی چند؟ گفت: ذغال یک نفره داریم گران است. مثلاً کیلویی فرض کنید هزار تومان! ذغال دو نفری داریم کیلویی 500 تومان! حالا نرخ ذغال دست من نیست. یکوقت ذغال فروش‌ها گران نکنند. تریاکی‌ها ما را فحش بدهند. چون گاهی یک چیزی می‌گوییم: می گویند نرخ دستش نیست پرت و پلا حرف می‌زند. حالا فرض کنید. گفت: ذغال یک نفری گران است. ذغال دو نفری ارزان است. این مشتری گفت: والله نمی‌فهمم که ذغال یک نفره یعنی چه؟ ذغال دو نفره یعنی چه؟ گفت: ذغال یک نفری که گران است وقتی روشن شد، روی قلیان گذاشتی، این تا آخر خودش می‌سوزد. این گران است. یعنی خاموش نمی‌شود. ذغال دو نفری که ارزان است یکی باید قلیان بکشد و یکی هم باید تند تند بادش بزند. یعنی یک لحظه باد نزنی خاموش می‌شود. این ارزان است. حالا مردم ما هم در ایران بعضی‌هایشان دو نفری هستند. یعنی باید هی باد زد. یعنی یک لحظه به او نگویی، یادش می‌رود. ما یادمان نرود جلسه‌ی امروز ما برای این است که یادمان نرود چه بوده است؟ یک ابتکاراتی شده است.
ما وقتی می‌توانیم بفهمیم چه شده است، یعنی آنهایی که در این ساختمان شکنجه شدند، ده‌ها هزار نفر در فاصله‌ی 5 سال در این ساختمان شکنجه شدند. آنها می‌دانند یعنی چه؟ ببین شما وقتی در جاده‌ی خاکی رفتی، تا به آسفالت می‌رسی، می‌گویی: آخ خدا پدر آسفالت را بیامرزد! چون یک دو سه کیلومتر در خاکی، تا آدم در خاکی نرود، قدر آسفالت را نمی‌داند. شما وقتی الحمدلله می‌گویی... وقتی خدا نعمت‌ها را گرفت آدم می‌فهمد چه بوده است؟ وگرنه اگر نعمت‌ها را نگیرد ما یادمان می‌رود. ابتکارات را بگویم.


ادامه مطلب...


لیست کل یادداشت های این وبلاگ